یدو؛ پسری که سیر جنگ او را بزرگ میکند؟
نگاهی به روزهای جنگ از دید یک نوجوان

خلاصه داستان یدو
داستان فیلم «یدو» از نیمه شب ۹ آبان ۱۳۵۹ شروع میشود؛ جایی که اولین حملههای نیروی بعث عراق به ذوالفقاری آبادان آغاز شد. این فیلم داستان خانواده چهار نفریای را روایت میکند که پس از محاصره آبادان همچنان در این شهر مانده بودند؛ مادری که با سه فرزندش در زمان محاصره آبادان نتوانست از خانه و کاشانه خود دل بکند و آن را ترک کند.
داستان بر روی شخصیت یدو پسر ارشد این خانواده که یک نوجوان است، تمرکز دارد و سیر بلوغ او را به تصویر میکشد؛ یدو به مادر اصرار میکند که آبادان را ترک کنند اما مادر مخالف این کار است و همچنان به زندگی در آبادان ادامه میدهد.
فیلم با این نوشتهها شروع میشود؛ چهل روز پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، شهر آبادان در محاصره کامل دشمن قرار گرفت. در همان روزهای اول بسیاری از مردم مجبور به ترک آبادان شدند و عدهای نیز در شهر باقی ماندند. داستان این فیلم در برزخ روزگاری میگذرد که سرنوشت پایان این محاصره و جنگ کاملا نامعلوم بود.
عوامل اجرایی و بازیگران
کارگردان: مهدی جعفری، فیلمنامه: مهدی جعفری و مهین عباسزاده، تهیهکننده: محمدرضا مصباح، مدیر فیلمبرداری: مرتضی نجفی، تدوین: میثم مولایی، موسیقی: بامداد افشار و طراح صحنه و لباس: آیدین ظریف هستند.
نقش یدو را میلاد صویلاوی و مادرش را ستاره پسیانی بازی میکند. اکبر اودود، سعید آلبوعبادی، محمدمهدی آلبوعلی، ریحانه آریامنش، عبدالحلیم تقلبی، حسین پوریده، رضا نوری، طاهره نیکآزاد، مسعود جلالی، معید رامی، مائده رامی، یاسین مسعودی و احمد مسافری نیز از دیگر بازیگران این فیلم هستند.
گفتنی است، این فیلمِ محصول سال ۱۳۹۹ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، برداشتی آزاد از داستان کوتاه «زخم شیر» نوشته صمد طاهری است.
«یدو» در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر در ۱۳ بخش نامزد شد؛ در بخشهای بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمبرداری، بهترین صدابردار و بهترین صداگذاری سیمرغ بلورین را کسب کرد و ستاره پسیانی برای بهترین بازیگر نقش اول زن شایسته دیپلم افتخار شد.
زمان پخش یدو
فیلم «یدو» و «تک تیرانداز» دو فیلمی بودند که برای نخستین بار در سینمای ایران پیش از اکران در تلویزیون پخش شدند. یدو در تاریخ ششم فروردین ماه ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۵ به روی آنتن شبکه یک سیما رفت.
تسنیم در ۲۹ اسفند ۱۳۹۹ در خبری عنوان کرد که حمید شاهآبادی، معاون سیمای رسانه ملی در خصوص جزئیات پخش فیلمهای سینمایی در نوروز ۱۴۰۰ گفته است که برخی فیلمهای سینمایی ایرانی قبل از اکران عمومى برای نخستین بار از قاب تلویزیون پخش خواهد شد و «یدو» جزو این دسته قرار گرفته است.
وحید کیانی، مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خوزستان در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۹ با اشاره به پایان فیلمبرداری فیلم «یدو» محصول مشترک کانون و بنیاد فارابی، گفت: فیلمبرداری این اثر سینمایی در ۶۱ جلسه انجام شد و عمده آن در شهر آبادان صورت گرفت.
کیانی همچنین اعلام کرد که به جز بازیگر نقش اول زن این فیلم (ستاره پسیانی) دیگر بازیگران، همگی خوزستانی هستند.
نقدهای فیلم «یدو»
میلاد معتمدیفر در سینمافا در خصوص این فیلم اینگونه نوشته است:
اگر بخواهیم خرده روایتها را پشت سر هم بیاوریم، برمیخوریم به داستان قرض گرفتنهای این خانواده از خانههایی که صاحبانشان آنها را رها کردهاند. داستان زایمان بزی به نام حنا. گاوهایی که یکهو پشت در خانهشان ظاهر میشوند و شیر فراوانی که گیر آنها میآید و با پولش به شهر میروند که برنج و مایحتاج بخرند و بعد بمباران توی بازار اتفاق میافتد.
آن جایی که سر خنثی کردن یک خمپاره، یدو با آن جوان اصفهانی آشنا میشود و وسطهای فیلم با وجود همه دلبستگیهایش به خانواده و دختر همسایهای که دوستش دارد و ماهشهر است، بالاخره تصمیم میگیرد به جای رفتن از آبادان همان جا بماند و بجنگد.
نمای قبرستان نیز از دیگر کادرهایی است که فضاسازی و زبان خودش را به صورت مستقل دارد. وقتی که یدو و مادرش در یک قبر گیر میافتند به تمام معنا حصری است که مادر و یدو انگار متوجه آن نیستند.دیالوگ فیلمهایی که قصد بازنمایی روزهای جنگ را دارند معمولا آنقدر به سمت شعارزدگی و نشان دادن شجاعت و غیرت پیش میرود که آدم را از دیدن واقعیتی که شاید هم همینطور بوده، دلزده میکند. اما روایت فیلم یدو به استثنای پایانبندی آن، ساختاری بدون شعارزدگی دارد. بسیار تصویرگراست و زبان دیگری برای شکل روایتش انتخاب کرده است: زبان تصویر.
سیدسعید هاشمزاده در سوره سینما نیز نقدی منفی نسبت به این فیلم داشته و میگوید: « یدو از مقدمهچینی، ایجاد ضرورت، غرق شدن در خردهداستانهای ناکارآمد رنج میبرد. بازیهای خوب بازیگران با شوخیهایی که خارج از دهان شخصیتهاست و از بیرون به درون متن آمده بیثمر میشود و کلیت فیلم را دچار پرش در انسجام روایت میکند. به این شکل است که یدو فیلمی متوسط میشود، فیلمی میانهرو».
سعید مستغاثی، کارشناس سینما نیز روایتش اینگونه است:
فیلم یدو با یک ورودیه خوب شروع شده و در بین آن تصاویر، تیتراژ نقش می بندد و سپس خبر اصابت بمب یا موشک به یک منطقه، مخاطب را به روزهای اولیه جنگ در آبادان میبرد. پس از آن بحث ماندن یا رفتن از آبادان میان مادر یک خانواده (که پدرشان را از دست دادهاند) و بچههایش به خصوص پسر نوجوانیاش «یدو» اساس قصه را تشکیل میدهد.
این ستون روایتی یک جملهای تقریبا تا حوالی پایان فیلم همچنان پابرجاست که بالتبع بدون هیچ فراز و فرودی (به جز یکی دو انفجار و دو سه تا صحنه بمباران) نمی توان یک فیلم ۹۰ دقیقهای را بر روی این محور لاغر سوار کرد و در همان یک سوم نخست، فیلم از هم گسیخته میشود.
رشد یا بزرگ شدن یدو هم مانند بچه های فیلم ««۲۳ نفر» یا امیر سریال «وضعیت سفید» و یا مانند آنها هم در برخورد با جنگ و اسارت و اشغال در طی فیلم اتفاق نمیافتد و یدو تا لحظه پریدن داخل بهمنشیر (اواخر فیلم) همان یدو ابتدای فیلم است و معلوم هم نمیشود که آن پریدن با چه انگیزهای صورت گرفته است.
اگرچه فیلمساز برای حفظ قدرت کشش روایتش، سعی نموده از داستانکهایی استفاده کند اما این داستانکها علیرغم اینکه در همان فضا اتفاق میافتند، ربط چندانی به قصه اصلی پیدا نکرده و یا در میان روایت اصلی جای نگرفته و نمیتوانند به پیشبرد یا تقویت آن کمک کنند.